تظاهر

چه قدر سخته تو چشمای کسی که تمام عشقت رو ازت گرفته
 و به جاش  یه زخم همیشگی رو به قلبت هدیه داده زل بزنی 
 و به جای اینکه لبریز کینه و نفرت بشی حس کنی که هنوز دوستش داری.
 
 چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که
   یه بار زیر آوار غرورش همه وجودت له شده.
 
چه قدر سخته تو خیالت ساعتها باهاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش 
 هیچ چیز جز سلام نتونی بگی.
 
چه قدر سخته وقتی پشتت بهشه دونه های اشک گونه هاتو خیس کنه
 اما مجبور باشی بخندی تا نفهمه هنوز دوستش داری.
نظرات 3 + ارسال نظر
مصطفی سه‌شنبه 16 خرداد 1385 ساعت 02:28 ق.ظ http://mostafa-sh.blogsky.com

سلام
وبلاگ خوبی دارین
حاظر به تبادل لینک هستین؟؟
بای

هستی سه‌شنبه 16 خرداد 1385 ساعت 07:40 ق.ظ http://khasteh59.persianblog.com

سلام . دوست خوبم . واقعا لطف کردی کا از نوشته های بی معنای من تعریف کردی میدونی
من به سنگسار کردن نوشته هایم عادت دارم .
و حالا چه کسی می داند وقتی می میرم آخرین نگاهم به چه کسی خواهد بود و یا چه کسی برایم دعا خواهد کرد . و خواهد گفت خدا بیامرزدش . نمی دانم .
ولی دوست خوبم . ممنون . و منتظرت هستم . بای .

شبنم جمعه 19 خرداد 1385 ساعت 05:02 ب.ظ

اگر می خواهی همیشه
آرام باشی
دلتنگی هایت روی ماسه و شادی های خود را روی سنگ مرمر بنویس همیشه بهاری باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد