رفتی و بی تو دلم پر درده
پاییز قلبم ساکت و سرده
دل که می گفتم محرمه با من
کاشکی می دیدی بی تو چه کرده
ای که به شبهام صبح سپیدی
بی تو کویری بی شامم من
ای که به رنجام رنگ امیدی
بی تو اسیری در دامم من
با تو به هر غم سنگ صبورم
بی تو شکسته تاج غرورم
با تو یه چشمه چشمهء روشن
بی تو یه جادم که سوت و کورم
ای که به شبهام صبح سپیدی
بی تو کویری بی شامم من
ای که به رنجام رنگ امیدی
بی تو اسیری در دامم من
چشمهء اشکم بی تو سرابه
خونهء عشقم بی تو خراب
شادیا بی تو مثل حبابه
سایهء آهه نقش بر آب
رفتی و بی تو دلم پر درده
پاییز قلبم ساکت و سرده
سلام
نوشتتون قشنگ بود مثل همیشه
امیدوارم عشقتون مستدام باشه
زیر رگبار نگاهت
دلم انگار زیرورو شد
واسه داشتن عشقت
همه جونم آرزو شد
تا نفس کشیدی انگار
نفسم برید تو سینه
ابرو بادو دریا گفتن
حس عاشقی همینه
سلام دوست خوبم
امیدوارم خوشحال باشی
باتو هزاران بار
این راه دراز را رفتم
این راه طولانی را هر روز با تو
هر روز باتو و بی تو
و تو رفتی و من چه کودکانه نشستم در انتظارت . چه کودکانه .
به من هم یه سری بزن . دوست خوبم . هستی مشرقی
با خود می اندیشم نام دخترک کوچکم را باران خواهم نهاد اما باران می گوید دخترک خام ناتوانان سنگی اگر روزی بخواهند که بارش را بشناسند دخترک بی ریای من تجسم ساده لطافت خواهد بود و این اصلا انصاف نیست . راستی می دانی گل صد برگ انسان همیشه و در همه جا و در هرحال باید رنج را تجربه کند . اما با من از سکوتت بگو . بگو که سکوت حجم زیادی از زندگی ات را پر کرده اما گل صد برگ روزی بالاخره آسمان به تو هم خواهد خندید. دوست تو . هستی مشرقی .
چشم هایت را ببند و امید وار باش. همیشه موفق باشی . آمین
آنقدر می گویی پاک تا مجبور شوم ریای خودم را به تو نشان بدهم . نه من پاک نیستم . مهربان هم نیستم . آنقدر در درونم گریستم که چشم روحم از اشک ژر شد و تو مرا وادار به در ظاهر گریستن خواهی کرد . سلام گل صد برگ امیدوارم یه روز آنقدر شاپرک روی گلبرگ هایت بشیند که دیگر دلت نگیرد .آمین .